خارج از گود
پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۰۸ ب.ظ
دیروز به قول سیمین باز دیوونه بازی در آوردم، کاری کردم که از من خیلی بعید بود نمیدونم بازگشتی در کار خواهد بود یا نه؟؟ اگه هم باشه نمی خوام با احساسات قبلی برگردم نمی خواهم همانقدر احساس تنهایی با بودنشون داشته باشم.
مریم یه وقتی گفت وقتی میری انتظار نداشته باش وقتی برگشتی همه چیز مثل قبل رفتن ات باشه؛ آره درست می گه حرفش قبول دارم اما من با تکیه بر احساسی که میدونم برای همه مون ارزش داره رفتم و مسلما انتظار ندارم وقتی برگشتم همه چیز مثل قبل باشه، من اصلا نمی خوام چیزی تکرار بشه جز همدلیها و همراهی هایی که می دونم کاملا خالصانه بود.
عارفه باید تغییر کنه اونها هم باید تغییر کنند همه چیز که درست نبوده؛ اشتباهاتی هم هست. من اما حس خوبی داشتم و دارم.
دیروز بالاخره گلهایی که ریشه داده بود رو توی گلدون های خوشگلم کاشتم؛ وقتی نگاه شون می کنم میدونم که چشمام برق می زنه و از ذوق حتی دوست دارم برم اون کاکتوس تیغ تیغی رو هم ببوسم.
۹۶/۰۳/۱۸