ترس
سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۸ ب.ظ
دیشب پایین خوابیدم.بابام دو هفته پیش گفته بود که یه مارمولک اونجا دیده کنار تلویزیون.منم چند روز پیش همه وسایل زیرو رو کردم و جارو کشیدم تا مامولک فرضی بره یا با جارو بکشمش.تمام دیشب از یه ترس مزخرف نتونستم بخوابم،همش فکر میکردم الانِ که یه مارمولک روی بدن من راه بره یا بیاد نزدیکم.من از چیزی می ترسیدم که اصلا وجود خارجی نداشت. من حتی با چشم هم ندیده بودمش و صرف یه حرف خواب به خودم حروم کردم.
خوب که فکر میکنم من این عادتُ خیلی وقتها دارم که از ناشناخته ها میترسم از چیزهایی که نمیدونم اتفاق میافته یا نه.
۹۶/۰۶/۲۸