light
يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۲۵ ب.ظ
حسش مثل اینه که زندگینکردم.واقعا حس می کنم هنوز زندگی نکردم پس چرا باید ازدواج کنم؟!!شاید این دوتا اصلا بهم ربط نداشته باشن ولی من وقتی بهش فک می کنم به خود می گم من که تا حالا زندگی نکردم حالا ازدواج چی میگه این وسط.آدمیکه تا حالا زندگینکرده چرا باید یکی دیگه توی زندگیش راه بده یا وارد زندگیکس دیگه ای بشه؟!دیشب که تا صبح داشتم به این چیزها فکر می کردم به مسئولیتش به بودن یکی دیگه از استرس قلبم می لرزید.حس می کردم قراره حسرت همه چیزهایی که دوست دارم،حسرت زندگی که تجربه نکردم روی دلم بمونه.این چیزی نیست که من می خوام.
۹۹/۰۶/۱۶