واحه ای در لحظه...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

داشتم یه فیلم می دیدم ، توی فیلم دختری بود که علاقه ای به ازدواج نداشت و عاشق پسری شده بود که دوست داشت ازدواج کنه و خانواده تشکیل بده.با اینکه هردوشون می دونستن با هم تفاوت دارن با هم بودن اما این قضیه آزارشون می داد.یه جایی دختره که خیلی ناراحت بود حرف خیلی جالبی زد: به پسره گفت تو آدم عادی هستی چون می خوای ازدواج کنی اما فکر می کنی من عجیبیم و مدام باید برای اینکه نمیخوام ازدواج کنم برات توجیه و بهونه بیارم اما تو لزومی نمبینی بخوای اینکار برای من بکنی .در واقع بهش که فکر کردم دیدم آره توی جامعه ماهم قضیه عادی و حل شده ای که بخوای ازدواج کنی حتی کسی به خودش زحمت نمیده در موردش فکر کنه و ببینه چرا می خواد ازدواج کنه اما امان از روزی که کسی نخواد ازدواج کنه باید برای عالم و آدم توضیح بده چرا نمی خواد آخرشم هم همه جوری نگات می کنند که انگار تو موجود عجیب و فضایی هستی.پشت سرت هم میرن میگن فلانی خیلی توقعش بالاست، فلانی خیلی خودش می گیره؛ فلانی بچه است نمیتونه تصمیم بگیره.

امان از این جماعت.....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۸:۱۸
عارفه ...

آدم هر روز داره فکر می کنه و تصاویر مختلف توی ذهنش ثبت می کنه.من هر روز از خودم می پرسم: الان کجای زندگیم وایسادم؟چکار دارم می کنم؟ بدش دوباره شک میکنم به اینکه سوال درست پرسیدم یا نه.اینکه آدم فکر کنه همه زندگیش و آدمهایی که دوست داره رو رها کنه و بره تنها یه جای دور کمی وحشت آور؛ چون ما آدم های ادمه دادن یه کار تکراری به هر چیزی ترجیح می دیم.مثلا ترجیح می دیم تو خونه باشیمو یه کار تکراری انجام بدیم تا اینکه وارد دنیای ناشناخته بیرون بشیم.ترجیح می دهیم یه رابطه ناسالم ادامه بدیم ولی تموم نشه و ما وارد رابطه جدیدی که هیچی ازش نمی دونیم نشیم چون چیزهای جدید همیشه ترسناک به نظر می رسن آدمهای جدید ترسناک به نظر می رسن.ترجیح می دهیم شغلی که دوسش نداریم ادامه بدیم چون بیکار بودن و وارد دنیای جدید شدن ترسناک.ما آدمها به اینکه روزمرگی ها رو ادامه بدیم عادت  می کنیم و ترجیح میدیم عذاب نرسیدن به رویاهامون تحمل کنیم ولی از جای گرم و دنجی که توش هستیم بیرون نریم.آره کاری نکردن و یکجا موندن راحت ترین کار توی دنیاست.


پ.ن. یه شب خواب دیدم که یک دختر دارم .وقتی اعظم اسمش ازم پرسید گفتم هنوز اسم نداره اما توی ذهنم گفتم اسمش می ذارم نیلگون.شاید اگه یه روزی دختری داشتم اسمش گذاشتم نیلگون .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۸:۲۶
عارفه ...