واحه ای در لحظه...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

حرفها

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۴۸ ب.ظ

دلیل اینکه چرا دیر به دیر اینجا می نویسم را امروز فهمیدم؛البته اگر تنها دلیلش باشد.من وقت هایی که کسی برای حرف زدن پیدا نمی کنم اینجا می نویسم.من بیشتر مواقع حرفهایم را به دوستانم می گویم الان هم هستند اما دوست ندارم حرف بزنم.درواقع کسی را که مخاطب حرفم باشد را پیدا نمی کنم.هر حرفی مخاطب خاص خودش را دارد.

این روزها فقط می دانم مغزم درد می کنداز حرف زدن.و به قول محمود دولت آبادی "چقدر در ذهنم حرف زده ام!"

این روزها به رفتن فکر می کنم اینکه بروم یک جای دور که کسی نباشد؛حوصله حرف زدن ندارم.البته این احتمالا از عوارض تغییر هورمون ها است.دلم چیزهای جدید می خواهد،تجربه های جدید،حرف های جدید،فکر ها جدیدو حتی آهنگ های جدید.(من مواقعی که می خواهم ذهنم را آرام کنم موسیقی گوش می دهم با این کار تمرکز می گیرم و افکار مزاحم از من دور می شوند.)بخاطر همین آهنگ ها هم خسته ام می کنند

فکرهای جدیدی در سر دارم اما از انجامشان می ترسم.شاید به قول رالف امرسون باید از پرتگاه بپرم تا بتوانم بال پرواز خود را بسازم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۳
عارفه ...

نظرات  (۱)

بپر...
پاسخ:
پریدن انقدر آسونه؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی