واحه ای در لحظه...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

در حاشیه

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ق.ظ

در تاریخ95/01/20 نوشته شد:

امروز خیلی خوش گذشت و حس خیلی خوبی داشتم،بطوریکه دوست داشتم تا ابد آنجا بمانم.قبلا یعنی در وبلاگ قبلی نوشتم ":اگر تمام موسیقی دانان برجسته جهان گرد هم بیایند و سعی کنند موسیقی به زیباییی و آرامش بخشی صدای آب تولید کنند قطعا نمی توانند."هنوز روی همین حرفم هستم.امروز همه چیز را فراموش کردم و فقط به این موسیقی زیبا گوش دادم ،. فقط نگاه کردم به عظمت کوه و زیبایی طبیعت؛مگر من بیشتر از اینها چه می خواهم؟در این مدت فکر نمی کنم چنین آرامشی را تجربه کرده باشم.کم کم داشت فراموشم می شد که چقدر صدای آب را دوست دارم  و هنوز تنها صدایی در جهان که مغز و قلبم را به سکوت وا می دارد و ذهنم را از هرچه هست خالی می کند؛همین صداست.



پ.ن 1 .فردا این دانشگاه مزخرف دوباره باز می سود و من اصلا دلم برای کسی یا چیزی در آنجا تنگ نشده است و حتی حوصله کسی را هم ندارم از همین الان انگار منتظر بهانه ای برای دوری از بقیه،برای دوری از غر غر ها،برای دوری از خیلی وهای دیگر.حوصله احوالپرسیها را هم ندارم.

پ.ن. 2 .حال سرعت اینترنت ایران خیلی خراب است همین چند دقیقه پیش برای باز کردن سایتی چنان به اِهن و اُوهون افتاده بود که من نگران پس افتادنش از شدت کمبود اکسیژن بودم و داشتم به تنفس مصنوعی هم فکر می کردم که کلا قیدش را زدم و خاموشش کردم.

پ.ن 3 .یادم باشد فردا حتما دفترچه یادداشت عزیزم را با خودم ببرم اگر بنویسم کمتر فکر خواهم کردو ذهنم خالی خواهد شد.

پ.ن. 4 .دلم برای کلیدر تنگ شده است شاید چون آنجا پاکی و صداقت را بین آدمهایش راحت تر پیدا می کردم .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۶
عارفه ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی