واحه ای در لحظه...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

جعبه جادویی

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۸ ب.ظ
سالهاست به تلویزیون وفلیم هایش هیچ اعتقادی نداشتم و پیش نیامده بود که خودم به قصد دیدن فیلمی بروم و تلویزیون را روشن کنم اما همیشه استثنا وجود دارد؛ قبلا از صبح که بیدار می شدم تا شب که می خوابیدم پای تلویزیون تلپ بودم  اما بعد وضعیت فرق کرد و من از این جعبه جادویی متنفر شدم اما همیشه عاشق انیمیشن بوده و هستم.الان هم مدتی است رو آورده ام به فیلم دیدن؛یک شبکه خوب پیدا کرده ام که اکثر فیلمهایش زیبا هستند. دو شبکه هم داریم که کارتون پخش می کنند و من بعضی روزها حداقل دو فیلم انیمیشن خوب می بینم.
در قسمتی از فیلم ماشینها همان جایی که مک کویین آماده مسابقه است، صحنه ای را نشان می دهد که مک کویین لحظه ای سکوت کرده، چشم هایش را بسته  و کلمه ای  را تکرار می کند و ثانیه ای بعد شلوغی پیست مسابقه را نشان می دهد.این روزها این تضاد مدام در ذهنم تکرار می شود؛لحظه ای ذهنم آرام و لحظه ای بعد انگار پیست مسابقه است و افکارم می خواهند از هم پیشی بگیرند.
امروز دیگر خسته شدم از این همه تکرار و تضاد خسته شدم.من هم آدمم و توانی دارم .بعضی وقتها دلم می خواهد فرار کنم.
این روزها هر موقع خسته و عصبانی می شوم که کم هم نیست احساس می کنم یک نفر می خواهد خفه ام کند و با دستهایش گلویم را فشار می دهد، فکر کنم دکتر لازمم و حتما به یک آزمایش تیروئید احتیاج دارم مدتهاست اینطورم و اهمیتی نمی دهم.
دو روز است که تاب سواری می کنم.موهایم را باز می گذارم و با آخرین سرعت ممکن تاب می خورم  خیلی لذت بخش است؛حس خوب این روزهایم فقط همین است.



پ.ن،برای مریم:من تا حالا عاشق نشدم و دوست داشتن تجربه نکردم خودت این موضوع بهتر از من می دونی. من عشق با کتابهای شاملو شناختم با شعر های عاشقانه اش. برای همین در ذهن من عشق نهایت تمام احساسات است. بر خلاف تو من از احساسات بیزار نیستم و وقتی احساساتم خاموش می شن زندگی برام بی رنگ می شه و زندگی برام بی مفهوم می شه. من نمی گم عشق فقط لذت بردن از لحظات با هم بودن هست مسلما مشکلات زیادی وجود داره. ما تو جامعه ای زندگی می کنیم که همه با عشق غریبه اند و مسخره اش می کنند و تو وقتی دختر خوبی برای بابا و مامانت می شی که بر طبق اصول و قواعد اونها زندگی و ازدواج کنی میدونی اگه به گذشته اونها توجه کنی می بینی همین ادمهایی که از بدی عشق می گن خودشون اون تجربه کردن. خواست اونها اصلا مهم نیست ما تا ابد با اونها زندگی نمی کنیم خواه ناخواه اونها روزی می میرن شاید هم ما قبل اونها بمیریم این نمی دونم اما وقتی من از زندگیم لذت نمی برم حتی اگه اونها خوشحالترین ادمهای روی زمین باشند باز هم ارزشی نداره. شاید من دارم از بیرون به این قضیه نگاه می کنم اره حق داری این بگی اما برای زندگیت تلاش کن، خودت انتخاب کن و جسارت داشته باش از احساسات نترس آدم بدون احساس هیچی نیست فقط یه ماشینه یه ربات. 
اگه چیزی می خوای باید براش تلاش کنی و سختیهاش به جون بخری.هیچی ساده به دست نمی آد.میدونی ما فقط می ترسیم  ما فقط ضعیفیم چون نمی تونیم به خاطر چیزهایی که میخوایم بجنگیم و تلاش کنیم ما انتظار داریم یکی بیاد همه چیز درست کنه بدون اینکه ما از جامون جم بخوریم یا تلاش کنیم.اما آدم باید بالاخره از یه جایی شروع کنه،فقط نشستن و کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتن چیزی درست نمی کنه. کسی هم قرار نیست بیاد اوضاع درست کنه پس باید یه تکونی به خودمون بدیم.
مخاطب  قسمتی از حرفها بیشتر از تو خودمم چون احتیاج دارم کسی اینها بهم بگه.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۷
عارفه ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی