واحه ای در لحظه...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

تا کجا؟تا چند؟

دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۲۴ ب.ظ
من دلم می خواهد مغزم را روی زمین بگذارم و آسوده راه بروم، حرف بزنم، بخندم.
من دلم می خواهد وجود نداشتم. من دلم می خواهد از این همه فکر خلاص شوم.بیشتر افکار من پوچ و مزخرف هستند؛ به عبارتی نه سر دارند نه ته. فقط برای آزار دادن من وجود دارند.
خوب که فکر می کنم می بینم اینکه مثلا بقیه من را درک نمی کنند یا مثلا من در جایی که می خواهم نیستم یا مثلا همه اینها تقصیر دیگران است دردی از من را دورا نمی کند و با این افکار فقط خودم را آزار می دهم.اینکه من چهار سال پیش قدرت این را نداشتم که انصراف دهم تقصیر بقیه نیست از ضعف من ناشی می شود.
اینکه من در طول روز چهار کلمه حرف نمی زنم تقصیر خودم است.اینکه این دور ها مدام تکرار می شود تقصیر خودم است.
اینکه زندگی روی دور تکرار افتاده تقصیر من است.اینکه من حوصله آدمها و حرفها و ناله های تکراری را ندارم به خاطر خودم است.همه فقط یاد گرفته ایم مدام ناله کنیم شکایت کنیم تا بلکه کسی ازبیرون چون یک معجزه بیاید و ما را نجات دهد اما کسی نخواهد آمد و من قرار است این دور را بارها تکرار کنم چون موجب اندک تسلایی است.بله که گاهی آدمها آزار دادن خودرا دوست دارند چون به انها تسلا می دهد.

همه از مرگ می ترسند من از زندگی سمج خودم."صادق هدایت"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی