پیغام ماهی ها
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود در آب،
آب در حوض نبود.
ماهیان گفتند:
"هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم کرده ی تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید،آمد او را به هوا برد که برد.
به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.
برق از پولک ما رفت که رفت.
ولی آن نور درشت،
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می آمددل او، پشت چین های تغافل می زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو، ماهی ها، حوضشان بی آب است."
باد می رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می رفتم.
سهراب سپهری
پ.ن.ماهی عیدمون همون که من و آرش باهم خریدیمش امروز مرد.باید براش مراسم تدفین برگزار می کردیم. فک کنم باید این ماهی الگوی مقاومت خودم قرار بدم تا وقتی شرایط طبق دلخواهم نبود جا نزنم.
ماهی عزیزم دلم برات تنگ می شه، دل آرش هم برات تنگ می شه.
۹۵/۰۵/۲۳